نسبت دين و عرفان در گفت وگو با دکتر شهرام پازوکي
بايد اين بحث را با توجه به مسئله ولايت اين طور طرح کنيم که آيا پس از دين خاتم ديگر اديان حظي از حقيقت دارند يا نه؟ به نظر من از آن جهت که اسلام مقام استمرارولايت و دين خاتم است و دور، دور محمدي مي باشد، بي ترديد صراط مستقيم است;اما در اين که بقيه اديان در دوره خويش صراط مستقيم بودند و اکنون هم صراط هستندنمي توان ترديد کرد. تا وقتي که يک دين ريشه در عالم قدس دارد، مي تواند راه محسوب شود و نمي توان گفت که ديگر راهشان کاملا بسته شده است. و فروغي ندارند ولي مانندستاره اي مي مانند که عمرش به سر آمده و خاموش شده ولي هر از گاه سوسويي مي کند.
2."مطمئنا پاپ را كه جاهل به حساب نمي آوريد او كه بايد بفهمد چرا او اين كار را محكوم نكرد"
در طول تاريخ و در ايران علماي بسياري بودند که مانند پاپ به خاطر به خطر افتادن مصالحشان از حق دفاع نميکردند و چه بسيار انسانهاي معمولي که دينشان از دين اينان قوي تر است و اشتباه آنان نبايد به پاي اسلام و يا مسيحيت نوشته شود
همان طور که پيامبر گرامي اسلام ميفرمايند:
اٍنَ اکرمکم عند الله اتقي کم
همانا گرامي ترين شما در نزد پروردگار باتقوا ترين (و نه عالم بودن يا نبودن شما) شماست
3." مهمتر مگر ما به آنها توهين كرده ايم كه شما حديثي از پيامبر گرامي اسلام ذكر مي كنيد آنها به تمام اسلاميت ما توهين كرده اند بعد شما مي گويي كه به خدايشان ناسزا نگوييد مگر آنها خدايي غير از ما دارند آن حديث به بت پرستان بر مي گردد نه اهل كتاب چون اهل كتاب به خداي يگانه اعتقاد دارند.
حديث شريف "و لا تسبو الهتهم لکي لا يسبو الاهکم" مانند يک ضرب المثل است
در اين حديث پيامبر گرامي اسلام ميفرمايند به خدايانشان ناسزا نگوييد مبادا که به خداي شما ناسزا بگويند. ميتوان از اين حرف ايشانم اينگونه برداشت کرد که به اديانشان توهين نکنيد مبادا که به دينتان توهين کنند.